مروری بر اندیشه های سیاسی بنیاد گرا در اسلام
فرقه سلفی
گروه نو ظهور انصار الشریعه
مفهوم لغوی سلفی گری:
سمعانی میگوید:سلفی نسبتی است به سلف و این نسبت مذهب گروهی است که آن ها با این نسبت شناخته میشوند
دکتر محمد سعید رمضان بوطی میگوید:سلف در اصطلاح به کسانی گفته میشود که در سه قرن اول اسلام می زیسته اند
محمد ابو زهره مینویسد:مقصود از سلفیه کسانی هستند که در قرن 4 هجری قمری ظاهر شدند آنان تابع احمد ابن حنبل بوده و گمان میکردند که تمام آراء شان به احمدابن حنبل منتهی می گردد کسی که عقیده ی سلف را زنده کرد و برای آن جهاد نمود.
آنگاه در قرن 7 هجری قمری توسط این تیمیه احیا شد او شدیدا مردم را به این روش دعوت کرد و با اضافه کردن مسایلی به آن مردم عصرش را به تفکر وا داشت
انگاه در قرن 12 آراء او در جزیرع العرب توسط محمد ابن عبد الوهاب احیا شد که تا کنون وهابیان آن را زنده نگه داشته اند
دکتر سید عبد العزیز سیلی می نویسد:سلفیون کسانی هستند که میگویند ما ایمان داریم آنچه که مسمانان پیشین از صحابه رسول و ائمه دین به آن ایمان آوردند
احمد ابن حنبل ریس خط سلفی گری
از روسا و احیا کنندگان سلفی را میتوان احمد بن حنبل شیبانی است صاحب کتابی حدیثی به نام المسند و موسس فقه حنبلی دانست. او اولین کسی بود که به هنگام هجوم فلسفه ها و فرهنگ های بیگانه از قبیل هند و یونان ایران به حوزه های اسلامی و مخلوط شدن ان با عقاید اسلامی مواجه شد به این فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد
لذا به تفرط شدیدی گرفتار شده و به طور کلی عقلانیت راانکار کرده و راه ورود آن را به
احادیث بست
جایگاه عقل نزد سلفیون
با مراجعه به نظرات سلفیون از قبیل احمد ابن حنبل و ابن تیمیه و دیگران پی میبرند که انان هیچ ارزشی برای عقل قایل نوده اند
ابن تیمیه میگوید:کسانی که ادعای تمجید از عقل را دارند در حقیقت ادعای تمجید از بتی دارند که آن را عقل نامیده اند هرگز عقل در هدایت و ارشاد کافی نیست و گر نه
خداوند رسولان را نمی فرستاد
برخی از افکار و اعتقادات سلفیان وهابیت
1-اعتقاد به جسمانیت خداوند و تشبیه او به خلق
2-بی احترامی به اهل بیت وپیامبر و دشمنی نسبت به ایشان
3- نسبت دادن شرک کفر و بدعت گذاری به مخالفین خود
4-دشمنی با فرقه های دیگر اسلامی و مخالفت با تقریب مذاهب بین ادیان
5-مخالغت با تصوف اسلامی ومظاهر آن از قبیل مجالس ذکر دسته جمعی و مخالفت با زیارت قبور اولیا
6-بی اعتنایی به مفسران و کتابهای تفسیری
7-تمایل به استدلال به حدیث و دوری و تنفر از استدلال به قران
8-بازی کردن با حدیث نبوی و تنافض گویی در حکم بر آن
9- مخالفت با عقل و عقلانیت و گفتگو
10-عدم اعتراغ به اجماع مگر ذر مسایلی که موافق با مراد ایشان است
منبع اصلی نظریه پردازی گروههای سلفی
برخی از تحلیلگران معاصر کتاب «معالم فی الطریق» نوشته سید قطب را مانیفیست گروههای سلفی دانسته اند در حالی که پژوهشگرانی دیگر، کتاب «الفریضه الغائبه»
نوشته «محمد عبدالسلام فرج» را منبع اساسی نظریه پردازی این گرایش برشمرده اند
سلفی گری حکومتی
تفاوت اصلی سلفیت حکومتی با سلفیت جهادی، فلسفه سیاسی این گرایش ها و به شکل مشخص نوع موضع گیری این گروه ها نسبت به انحراف حاکمان سیاسی از شریعت اسلامی است. تفاوت این گروه ها در اعتقاد به جواز انقلاب و سرنگونی حکومتهای فاسد می باشد.
بنا به دیدگاه سلفیت حکومتی که مستند به برخی متون روایی و فتاوای اهل سنت می باشد، حاکم سیاسی به هر شکلی که به قدرت رسید تا هنگامی که آشکارا کفر خود را اعلام نکرده باشد، ولی امر جامعه اسلامی است و اطاعت از او واجب شرعی
می باشد
در این تفکر، در صورتی که ولی امر و حاکم سیاسی، خلاف شرعی انجام داد، مردم و عالمان دینی تنها وظیفه امر به معرف زبانی را دارند. قیام علیه چنین حکومت هایی در این نگاه بسیار مذموم، خلاف شرع و ناپسند می باشد. این گرایش در حقیقت سلفیت سنتی است که به شکل مستقیم از درگیری با صحنه عمومی فرهنگی و سیاسی کناره گیری می کند و توجه به مسایل علمی و شرعی را ترجیح می دهد، در زمینه های فقهی سختگیر است و نسبت به گفتمان اندیشه معاصر، احتیاط دارد.
از متن این جریان گرایشی برخواسته بنام سلفیت احیایی نماینده و سخنگوی این گرایش شیخ «محمد ناصرالدین البانی» می باشد. «فرانسوا بورگا» و «اولیویه» معتقدند: علت رشد این نوع از سلفیت، به استراتژی های امنیتی حکومت های کشورهای حوزه خلیج فارس بازگشت دارد. حکومت های کشورهای حوزه خلیج فارس از این نوع سلفیت پشتیبانی کرده، این گرایش را به گرایشی محافظه کار تبدیل نمودند و در رویارویی با سلفیت روبه رشد سیاسی و جهادی، از آن بهره برداری کردند
دعوت این جریان، بازگشت به اسلام بدون آلودگی به هواها و بدعتهای معاصر و کهن است (بدعت بنا به تعریف سلفی) این گرایش معتقد به پردازش پایگاه مستحکم و مستند به افراد صالح است و گروه گرا نیست
. این گرایش دارای دغدغه نجات افراد است و فعالیت گروهی و همچنین عملکرد سیاسی و جهادی را به شکل جمعی و تشکیلاتی، حرام می داند. این گرایش معتقد است تربیت و تزکیه جامعه، در نهایت منجر به تشکیل حکومت اسلامی خواهد شد، بدون اینکه با حاکمیت موجود رودرو شود یا در مشروعیت سیاسی آن تشکیک نماید.... عبارت مشهور آنان این است که «سیاست، ترک سیاست است.»
این گرایش معتقد به تحریم وسایل و اماکن تفریحی، سینما، موسیقی و ... می باشد، برخلاف جریان اصلاحی سلفی که معتقد است تا وقتی این پدیده ها بر خلاف متون شرعی و مقاصد شریعت اسلامی عمل نکرده باشند، استفاده از آنها جایز است. بیشتر پیروان این جریان از طبقات فقیر و حاشیه نشین جامعه هستند. شعار و اندیشه اساسی این جریان را می توان در این بیت شعر خلاصه نمود که بارها در گفتار و نوشتار آنان مطرح شده است: و کل خیر فی اتباع من سلف/ و کل شرّ فی ابتداع من خلف:تمامی خیرها در پیروی از سلف و پیشینیان است/و تمامی شرور در بدعت های کسانی که بعدها آمدند
سلفی گری جهادی
برخی از تحلیلگران معاصر، کتاب «معالم فی الطریق» نوشته سید قطب را مانیفیست جنبشهای سلفی دانسته اند در حالی که پژوهشگرانی دیگر، کتاب «الفریضه الغائبه» نوشته «محمد عبدالسلام فرج» را منبع اساسی نظریه پردازی این گرایش برشمرده اند. این پژوهشگران با اعتراف به اهمیت اندیشه های سید قطب در بروز دیدگاه های رادیکال، بر این نکته تأکید دارند که کتاب عبدالسلام فرج، به شکل مشخص به نظریه پردازی درباره عملکرد مسلحانه پرداخته است.
در نقطه مقابل، جریان سلفیت علمی و حکومتی، معتقد است که سلفیت جهادی اساسا سلفی نیست و به جهت تکفیر و کشتار بیگناهان خود را به دروغ به مفاهیمی مانند سلفی گری و جهاد منتسب نموده است. برای شناخت تفاوت دقیق این دو نگاه و بررسی نقدهای سلفیت حکومتی نسبت به سلفیت جهادی می توان به سلسله مقالاتی که شیخ «عبیکان» در روزنامه الشرق الاوسط نگاشته است مراجعه نمود. با این که قرار بود مناظره ای میان شیخ «طرطوسی» - یکی از نمایندگان تفکر سلفیت جهادی در سوریه - و شیخ «عبیکان» در همین موضوع انجام پذیرد ولی این مناظره انجام نشد
نمایندگان جریان سلفیت حکومتی معتقدند گرایش سلفیت جهادی اندیشه های «خوارج» را احیا نموده است در حالی که در مقابل جریان جهادی، سلفیت سنتی را به پیروی از تفکر «مرجئه» و توجیه فساد حاکمان سیاسی متهم می نماید. از سوی دیگر جریان سلفی جهادی به شدت با گروه های اسلامگرا و حتی سلفی که در فرآیند فعالیت های سیاسی مشارکت مدنی داشته اند مخالفت می نماید. القاعده به صراحت حماس را به جهت شرکت در انتخابات و تشکیل حکومت محکوم کرد و حماس را به انتخاب یکی از دو حالت فرمان داد: باقی ماندن به شکل جنبشی جهادی و جهانی یا تبدیل شدن به حرکتی سیاسی غیر دینی و غیر ارزشی
برخی نویسندگان این جریان معتقدند مشارکت مدنی در حکومتهای رایج کنونی، تلاش برای نزدیک کردن اسلام و کفر است و راهیابی جریانهای سلفی به پارلمان طعمه ای برای از بین بردن تدریجی این گروهها می باشد. آنان گروه های شرکت کننده در فرآیند مشارکت مدنی را گرفتار روشهای ماکیاولی دانسته که سیاست را برتر از هر شریعتی می دانند.
ابوقتاده فلسطینی» یکی دیگر از نویسندگان این جریان در مقاله ای با بررسی فتوای تکفیر «قاضی عیاض مغربی» نسبت به عالمانی که کفر دولت «عبیدیه» را اعلام نمی کردند، تلاش دارد با نمونه سازی و تشبیه تاریخی، کفر عالمانی را که کافر بودن حکومت های فعلی را تصریح نمی کنند، اثبات نماید.
واکاوی گروه انصار الشریعه
هم اکنون روند جدیدی در میان نیروهای جهادی به خصوص در کشور هایی که شاهد به ثمر نشستن بیداری اسلامی در آنها بوده ایم، در حال شکل گیری است و این گروهها به جای انتخاب یک نام واحد، ترجیح میدهند خود را انصار الشریعه معرفی کنند. هر چند این گروهها از یک نام و یک ایدئولوژی پیروی میکنند، اما از یک ساختار فرماندهی متحد و یا حتی رهبر مشترک برخوردار نیستند. این گروهها در کشورهای مختلف و با استفاده از ابزارهای مختلف میجنگند. نام انصار الشریعه پس از حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی بر سر زبانها افتاد
روند این نوع اسم گذاری از یمن آغاز شد، زمانیکه القاعده در شبه جزیره عرب در آوریل 2011 گروه انصار الشریعه راتاسیس کرد.
ظهور این گروهها در واقع پایانی است بر فضای تک قطبی در میان گروههای بنیادگرا و تکتازی القاعده در دهه گذشته و بازگشتی است به فضای چند قطبی در میان گروههای جهادی وشبه نظامی در دهه 1990. البته در این میان یک تفاوت مهم و اساسی وجود دارد و آن هم اینکه گروههای بنیادگرا هم اکنون به لحاظ ایدئولوژی همگونتر هستند. در دهه 1990 گروههای مبارز تفکری محلی داشتند و دست به اقدامات محلی میزدند، اما بسیاری از آنها هم اکنون جهانی صحبت کرده و محلی اقدام میکنند. این گروههای جدید همچنین تمایل بیشتری برای در اختیار گرفتن قدرت در کشورهای اسلامی دارند.
هر چند هم اکنون اطلاعات موثقی در خصوص وجود ارتباط میان گروهای مختلف انصارالشریعه در کشورهای مختلف وجود ندارد، اما احتمال تلاش این گروهها برای هماهنگ ساختن فعالیتهای خود بسیار بالاست. عملکرد این گروه در کشورهای مختلف عربی اینگونه است:
انصار الشریعه در یمن؛ در حالیکه سایر گروههای انصار هیچ ارتباط و پیوند عملیاتی با القاعده ندارند، اما انصار الشریعه در یمن بخشی از القاعده در شبه جزیره عرب محسوب میشود. این گروه از سال 2011 به این سو فعالیتهای گستردهای را در جنوب یمن داشته و موفق شد در بهار سال 2011 بخشهایی از منطقه ابیان و شبوا را تحت کنترل خود درآورد. یکی از مهمترین اقدامات انصار الشریعه در این مناطق تامین نیازهای مردم این مناطق در نبود اراده لازم از سوی دولت برای ارائه خدمات مورد نیاز مردم بود. که با توجه به شرایط حاکم در میان آنان جای تامل بسیار دارد . این گروه چندی پیش ویدئویی را منتشر کردهاند که در آن چندین نفر را بهخاطر همکاری با آمریکا سر میبرند!
انصار الشریعه در تونس؛ پس از سرنگونی بن علی در تونس، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و تروریستها با عفو دولت انتقالی در تونس از زندان آزاد شدند. یکی از این زندانیان سیف الله بن حسین معروف به ابوایاز التونسی بود که از پایه گذاران "گروه مبارزان تونسی" در افغانستان محسوب میشد. ابوایاز اولین گردهمایی این گروه را در آوریل 2011 برگزار کرد که به تشکیل گروه انصار الشریعه منجر شد. در دومین گردهمایی این گروه در سال 2012 چند هزار نفر شرکت کرده بودند
حمله به سفارت خانه آمریکا در شهر تونس و یک دانشگاه آمریکایی از مهمترین اقدامات این گروه در دوره حیات خودبوده است. البته آنان اعتراضات مردمی علیه فیلم توهینآمیز به پیامبر اسلام (ص) را به خشونت کشید. بهطوریکه «حسن بریک» رهبر شاخه تونسی انصار الشریعه هفته پیش برای پاسخگویی سئوالاتی درباره اقدامات خشونت آمیز گروهاش در اعتراضات مردمی به دادگاه فراخوانده شد.که این اقدامات مبین عدم شفافیت در تعریف اهداف و جبهه گیری های این گروه برای همگان است .
انصار الشریعه در لیبی ؛ در لیبی چند گروه مختلف تحت عنوان انصار الشریعه فعالیت میکنند. البته در این میان دو گروه کتیبه انصار الشریعه در بنغازی و انصار الشریعه در درنا مهمترین گروه انصار الشریعه محسوب میشوند. هر دوی این گروهها پس از مرگ قذافی در لیبی تشکیل شدهاند، هر چند هیچ ارتباطی میان آنها وجود ندارد . گروه انصار الشریعه در بنغازی در فوریه 2012 اعلام موجودیت کرد و هم اکنون تحت رهبری محمد الزهاوی فعالیت میکند. این گروه اولین گردهمایی خود را با حضور هزاران نفر در ماه ژوئن برگزار کرد. این گروه نیز همانند گروه انصار الشریعه در تونس بیشتر فعالیتهای محلی انجام میدهد . البته این گروه آرامگاه یکی از شیوخ شیعه را تخریب کردند که نشانگر ذهنیت های بنیادگرایانه در میان آنان است . انصار الشریعه در مصر و مراکش ؛ در طیف گروه انصار الشریعه برخلاف سایر گروههای فوق به طور رسمی خود را به عنوان یک گروه سازماندهی شده معرفی نکرده است، در حالیکه انصار الشریعه در مراکش مدت بسیار کمی است که اعلام موجودیت کرده است
انصار الشریعه مصر از این عنوان تنها در زمان انتشار بیانیههای بنیاد رسانهای البیان استفاده میکند. این بنیاد با شیخ احمد اشوش دارای ارتباطات نزدیکی است. اشوش اخیرا با صدور فتوایی خواستار قتل سازندگان فیلم "بی گناهی مسلمانان" شده بود. اشوش سابقهای طولانی در جنبشهای جهادی دارد و از سابقه مبارزه با نیروهای شوروی در دهه 1980 برخوردار است. وی پس از سقوط رژیم مبارک از زندان آزاد شد.
انصار الشریعه در مغرب نیز در اولین و در واقع تنها بیانیه خود اعلام کرده است که هیچ ارتباطی با سایر گروههای الشریعه ندارد و هدف اصلی خود را ارائه خدمات اجتماعی و اقتصادی معرفی کرده است. بهطور کلی سلفیها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ سلفیهای سیاسی و سلفیهای سنتی. سلفیهای سیاسی همواره به دنبال به دست گرفتن قدرت سیاسی هستند و برای به دست آوردن آن از هیچ چیز ،چه تشکیل حزب و چه اقدام مسلحانه دریغ نمیکنند اما سلفیهای سنتی به درگیری در دنیای سیاست علاقه چندانی ندارند و بیشتر با سختی گیری ها و البته گاها اقدامات اعتقادی تعجب برانگیزشان، شناخته می شوند که انصار الشریعه را می توان در جرگه سلفی های سیاسی ملحوظ کرد . با وجود این تقسیمبندی، اتفاقات دو سال گذشته در منطقه باعث شده تا هم شاخههای سیاسی سلفیها و هم شاخههای سنتی و غیرسیاسی آنها به حوادث سیاسی علاقمند شوند. آنها جنبشهای مردمی به وجود آمده در کشورهای عربی را فرصتی مناسب برای دستیابی به قدرت و بنابراین ترویج و گسترش اندیشههای خود میدانند
با وجود مباحث پیش گفته اگرچه در نگاه اول به نظر میرسد سلفیها بهخاطر اعتقادات خود با آمریکاییها و صهیونیستها در تضاد و تقابل هستند اما تجهیز کردن آنها با آخرین سلاحهای روز، نشان از رابطه ناپیدای آنان با لابیها صهیونیستی و آمریکایی در منطقه دارد. جنگ زرگری بین سلفیها و آمریکاییها هم زمانی به پایان میرسد که جنبشهای مسلمان منطقه با تلاشهای آنها سرکوب یا منحرف شود. مسئله ای که آمریکا در منطقه از آن میترسد اسلام عقلانی، سیاسی و مستقل است. دو نوع دیگر از اسلام یعنی اسلام قشری و اسلام لیبرال هم وجود دارد که در جهت تأمین منافع امریکا حرکت میکنند. اسلام قشری با ایجاد سرخوردگی و ضدیت در تودهها آنها را به سمت و سوی های غیراسلامی یا شبه اسلامی میکشاند و در سوی دیگر نیز تودههای مسلمانی که نمیخواهند از اسلامشان دست بکشند ،پس باافسوس بسیار در دامن جریان های شبه اسلامی لیبرال میافتند.
بنابر این وجود آلترناتیو اسلام عقلانی، سیاسی و مستقل بیشک رشتههای امریکا را در منطقه پنبه میکند ،چراکه نه مانند قشریها باعث سرخوردگی تودهها میشود و نه مانند اسلامگرایی نولیبرال پیشاپیش در دامان سرمایهداری خزیده است .